کد مطلب:36067 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:161

طلب خیر از خدا











(و اكثر الاستخاره)

«و بسیار طلب خیر كن»

انسانی كه فهمید كه همه امور در دست خداوند است بطور طبیعی چشم به دربار او خواهد دوخت و كسیكه می داند و یا هر عملی را كه رها می نماید عاجزانه رو به ملجا و پناهگاه خود، خدای عالم قادر آورده و از صمیم قلب خیر خود را از او می طلبد. و قهرا خداوند متعال هم كه صاحب رحمت واسعه است از تقدیر خیر برای او دریغ نخواهد فرمود.

اما امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: رسولخدا صلی الله علیه و آله مرا به یمن فرستادند و در وصیت خود به من فرمودند: یا علی ما حار من استخار و لا ندم من استشار[1].

یا علی سرگردان نشد كسیكه استخاره و طلب خیر از خدا كرد و پشیمان نگشت كسیكه مشورت نمود.

[صفحه 59]

مطلب قابل توجه این است كه آیا مقصود از استخاره همان معنی كلی طلب خیر است كه با توجه قلبی به ضمیمه یك دعا صورت میگیرد و ظاهر معنی لغت استخاره هم همین است یا اینكه استخاره های متداول را هم شامل می شود؟.

ابن ابی الحدید در اینجا از اول می گوید: مقصود امام از استخاره آنچه كه مردم امروز انجام می دهند نیست بلكه مقصود این است كه در همه ی امور طلب خیر از خدا كنند.[2].

چنانكه شیخ محمد عبده نیز در شرح خود می گوید: استخاره، جولان دادن رای و اندیشه در كاری قبل از انجام آن برای اختیار بهترین راه آن است[3].

و بدین ترتیب تدریجا استخاره های متداول را در كرده است.

و شیخ محمود شلتوت استاد سابق دانشگاه الازهر مصر رد مقاله ای در مجله ی رساله الاسلام آیه استقسام بالازلام (سوره مائده/3) را آورده و استخاره را هم از مصادیق استقسام بالازلام می شمارد و میگوید: ملحق می شود به این كار كه خداوند برای نگهداری عقل انسانی حرام گردانیده آنچه مشابه آن است و مردم امروز بدان عادت كرده اند از... و استخاره هایی كه با دانه های تسبیح می شود و سپس اضافه می كند كه از قبیح ترین استخاره ها استخاره با قرآن كریم است كه عادت بعض از مسلمین به آن جاری شده و متداول و معروف بین همگان حتی اهل علم و دین گردیده است آنگاه می گوید: وخداوند هرگز راضی نیست كه كتاب هدایت و ارشاد او كه وسیله قوام و استواری در حیات عقلی و روحی و عملی است وسیله شعبده و بازیچه دست بیهوده كار، یا گمراه كننده، و یا مزوری واقع شود.[4].

و آن نویسنده منحرف ایرانی در این باره می گوید: آیا ما می توانیم به وسیله استخاره یا غیر آن با خدا ره پیدا كنیم و از نیك و بد آینده با خبر شویم یا نه اگر می توانیم پس باید از این راه، سودهای خیلی بزر مالی و سیاسی و جنگی ببریم و از

[صفحه 60]

همه ی دنیا جلو باشیم پس چرا به عكس شده... و اگر نمیدانیم پس چرا با نام خدا و جان مردم بازی می كنید؟.

ولی همه این مطالب و سخنان، نادرست و انحراف از حقیقت است.

زیرا اولا استخاره هر چند به معنی طلب خیر از خداوند است و لیكن استخاره های متداول نیز شعبه ای از همان حقیقت و مصداقی از همان كلی است و نفی این گونه استخاره وجهی ندارد.

و ثانیا انسانی كه به پناه استخاره می رود در حقیقت یك نحوه توسل بهذات لا یزال الهی پیدا كرده و از میان دو طریقی كه قهرا یكی را انتخاب می كرد همان یك طریق بر سر دو راهی را با توسل و روی آوردن به خدای تعالی به دست می آورد و چه بعدی دارد كه انسان دلداده ای رو به سوی خدا بیاورد و بدین طریق متوسل به معبود یگانه آنهم معبودی كه رحمتش همه اشیاد را زیر پر و پوشش گرفته بشود و خداوند متعال هم نظر لطف كند و خیر او را از این رهگذر تعیین نماید بنابراین استخاره نه تنها شرك نیست كه خود عین توحید و توكل و اعتماد به ذات لا یزال الهی است و شعبده نیست بلكه امری عقلائی و خردمندانه و واقعیت دار می باشد. و چه جریانی با واقعیت تر از این است كه انسان به پناه خدا برود و از عالم به اسرار و خفایا استمداد كرده و راهنمائی بخواهد و از این رهگذر خود را از تردد برهاند، خواه این عمل با تسبیح انجام شود و یا با قران كریم و قبح و زشتی ای اصلا در كار نیست تا در خصوص استخاره با قرآن. اقبح و زشت تر باشد و این برنامه تازگی ندارد بلكه امری سابقه دار است و قدمت آن طوری است كه به اعصار ائمه طیبین می رسد و روایات وارده دركیفیت استخاره این حقیقت را ثابت می نماید. كما اینكه بعضی از اخبار كه در اصل استخاره آمده است بحسب ظاهر ناظر به همین معنی یعنی كیفیت متداول می باشد.

بنابراین، استخاره یك نوع توسل و التجاء به دربار الهی است و فقط در مقام تردید به كار برده می شود كه راههای عادی و طبیعی بسته باشد وگرنه كاری كه راه مخصوص

[صفحه 61]

دارد باید از راهش وارد شد و با وجود طریق واضح و راه طبیعی، مجالی بای استخاره نیست و چنانكه گفتیم انسان در سر دو راهی قرار گرفته باشد كه اگر استخاره هم نمی كرد عملا یكی از دو طریق را انتخاب می نمود اكنون با استخاره آن طرف رجحان دار را تعیین و اختیار می كند و چون ماثور از ائمه طاهرین و مخازن وحی خداست اشكال شرعی هم ندارد بلكه عمومات آیات كریمه هم شرعیت آن را اثبات می كنند.

مرحوم آیت الله آقای حاج سید عبدالحسین نجفی لاری اعلی الله مقامه با ادله سه گانه از ادله اربعه، اثبات مشروعیت آن را می كنند مثلا از عمومات قرآن كریم این ایات را به عنوان دلیل می آورند: «ادعونی استجب لكم»[5].

«قل ما یعبو بكم ربی لو لا دعائكم»[6].

«و علی الله فلیتوكل المتوكلون»[7].

«و علی الله فتوكلوا ان كنتم مومنین»[8].

«ان الله یحب المتوكلین»[9].

«و من یتوكل علی الله فهو حسبه قد جعل الله لكل شی ء قدرا»[10].

و عموم گفتار خداوند درباره مومن آل فرعون: «و افوض امری الی ان الل بصیر بالعباد».[11].

و وجه دلالت این آیات كریمه این است كه استخاره نوعی از دعا و توكل و تفویض بسوی خدای تعالی و حسن ظن به اوست.

چنانكه آیات قرعه انداختن در جریان حضرت یونس: «فساهم فكان من المدحضین»[12].

«حضرت یونس چون سوار كشتی شد و بعد كشتی دچار سانحه گردید در مورد سبك گردانیدن كشتی و ریختن بعضی از سرنشینان به دریا با اهلش قرعه انداخت اتفاقا فاقرعه بنام یونس آمد و از مغلوبین بسبب قرعه واقع شد».

و آیه كریمه: «و ما كنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایهم یكفل مریم»[13] «تو ای

[صفحه 62]

پیغمبر حاضر نبودی نگاه كه قلمهای قرعه خود را میان جوی آب می انداختند كه بدینوسیله معلوم كنند كه چه كسی كفالت مریم كند» را ذكر فرموده اند.

آنگاه استدلال به روایاتی كه عموما با خصوصا دلالت بر جواز دارند و سپس تمسك به اجماع كرده و می فرمایند: راجع به اجماع، كافی است كه قول امامیه و فعل آنان بر شرعیت استخاره و عمل به مودای آن استقرار یافته است بطوری كه این جریان از شعائر آنان به شمار می رود و قطعا كاشف از رای رئیس آنان و تقریر از آن ناحیه می باشد.[14] و اما اینكه پس به استخاره سودهای خیلی بزرگ مالی و سیاسی ببریم...

این نحوه برداشت از نادانی است زیرا اموری كه دارای علل و اسباب خاصه و مقرره است باید از مسیر طبیعی و معمولی آن وارد شد و راه آن را پیمود.

خوانندگان عزیز معلوم باشد كه اصراری روی استخاره به نحو معمول نیست و باز می گوئیم كه عمده، طلب خیر از خدا كردن و خیر خود را از او خواستن است و لیكن غرض و مقصود ما این است كه استخاره ی متداول بین علماء و صلحاء نیز از مصادیق همان كلی است و مشروعیت آن هم ثابت است و برداشتهای غلط این و ایه مربوط به مطلب ما نیست. و استخاره برای رفع تحیر و انتخاب یكی از دو طرف قضیه است و البته بعدی هم ندارد كه چون پیدا كردن راه و تعیین وظیفه از مسیر توسل و توجه به خداست طریقه ی خیر و صلاح انسان باذن الله به او ارائه شود و تخلف در بعضی از موارد، با طریق بودن و دلالت آن بر صواب، منافاتی ندارد زیرا همه طرق، ادله و كواشف احیانا تخلف می كنند و دعا و توسل نیز گاهی مقرون به اجابت نیست و خداوند قادر است و از رحمت او هم دور نیست كه اگر در موردی بحسب ظاهر و از محدوده تنگ نظر شخصی، استخاره تخلف كرد و انسان را به مراد نرسانید از مسیر دیگر در مورد و یا جای دیگری آن را جبران فرماید.

[صفحه 63]

و البته ارشادات و ارائه طریقهایی كه با استخاره ها بالخصوص استخاره با قرآن كریم شده و خارجا بعینه تطابق داشته و تحقق یافته به اندازه ای است كه از حد احصا و شماره بیرون است و جمع آوری آن موارد، كتابهای مفصلی را تشكیل می دهد و اوقات و مجال وسیعی را می طلبد و ما در این جا مواردی را نمونه می دهیم:

سلطان مراد عثمانی هنگام ورود به نجف چون دید كه وزیر شیعه او به احترام امیرالمومنین پیاده شد او هم پیاده گردید یكنفر ناصبی گفت: احترام تو كه زنده ای بیشتر از علی است كه مرده، سلطان گفت: تفال می زنیم قرآن را گشودند سر صفحه این آیه آمد: فاخلع نعلیك انك بالواد المقدس طوی «كفش خود را بینداز كه تو در وادی مقدس ذی طوی می باشی». سلطان پیاده شد و امر كرد گردن آن ناصبی را زدند آن وقت این دو شعر را قرائت كرد:


تزاحم تیجان الملوك ببابه
و یكثر عند الاستلام ازدحامها


اذا ما راته من بعید ترجلت
و ان هی لم تفعل ترجل هامها[15].


تاجهای پادشاهان بر در حرم علی علیه السلام جا را بر خود هم تنگ می كنند و ازدحادمشان بسیار می شود هنگامیكه به آن- همچون كعبه و حجر الاسود- برای تبرك دست می كشند. زمانی كه آن را از راه دور بنگرند بر خاك می افتند و اگر تاجها بر خاك نیفتند سرها به خاك افتاده و به راه می افتند.

در حالات مرحوم شیخ انصاری اعلی اللهمقامه آمده كه: سال 1240 بعزم زیارت امام هشتم از دزفول حركت نمود می خواست ضمنا رجال فضل را ببیند كه اگر از علمای عراق بهتر باشند از آنان استفاده كند مادر شیخ، راضی نبود چون چند سال می گذشت كه فرزندش را ندیده بود و حاضر نبود دوباره به فراق او مبتلا شود شیخ در این باب با مادر، سخنها گفت و خواهشها نمود و مادرش راضی نشد پس از اصرار زیاد بنابر استخاره شد. شیخ، با نیت آن محترمه قرآن را گشود در سر صفحه كه محل استكشاف خوب و بد استخاره است این ایه شریفه آمد: «لا تخافی و لا تحزنی انا

[صفحه 64]

رادوه الیك و جاعلوه من المرسلین»[16].

«نترس و اندوهگین مباش كه ما او را البته به تو بر می گردانیم و او را از مرسلان قرار خواهیم داد». این آیه شریفه، اندوه آن بانو را تخفیف داد و اینده شیخ را هم كاملا روشن ساخت پس مادر شیخ قدری گریست و اجازه مسافرت را به او داد شیخ برای همراه بردن برادر خود شیخ منصور نیز استخاره كرد این ایه آمد: «سنشد عضدك باخیك...» ما بزودی بزوی تو را به وسیله بردارت محكم خواهیم ساخت.

یكی از محترمین نقل می كردند كه یكی از آقایان رشت در قم بودند و فرزندشان كه طلب فاضلی بود مریض شد چون حالش سخت شد خواستند او را برای معالجه به تهران ببرند، برای این موضوع، از مرحوم آقای بروجردی اعلی الله مقامه می خواهند كه استخاره بفرمایند آقا استخاره می كنند این یاه می آید: اتی امر الله فلا تستعجلوه[17].

و ایشان از آیه استفاده می كنند، كه بیمار از دنیا میرود لذا فرموده بودند بردن به تهران فایده ندارد. اتفاقا فردا آنجوان فاضل درگذشت و از دنیا رفت بطوری كه در مجلس درس آقا در فردای آن روز خبر فوت بیمار را به آقا داده بودند.

آری اتی امر الله فلا تستعجلوه «امر خدا فرا رسیده پس برای آن شتاب نكنید ».

یكی از آقایان علماء اهواز از دوستان این جانب راجع به فرزند شهیدشان نقل می كردند كه او در حمله ی كربلای چهار به شدت ناراحت شده بود زیرا بسیاری از دوستانش شهید شدهبودند و او سخت از رفتن دوستان و ماندن خودش متاسف بودلذا تفال به قرآن كریم میزند این ایه می آید: «خلق الانسان من عجل ساریكم آیاتی فلا تستعجلون»[18].

«آدمی در خلقت و طبیعتش شتاب كار است. بزودی ایات خود، را نشانتان خواهم داد پس شتاب نكنید. واتفاقا در حمله كربال پنج به شهادت رسید».

مرحوم آیت الله آقای حاج شیخ مرتضی حائری رضوان الله علیه راجع به مهاجرت

[صفحه 65]

پدرشان مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری اعلی الله مقامه می نویسد:

مرحوم والد رحمه العالی رحمه واسعه تا آنجا كه من یاد دارم با قرآن استخاره نمیكردند می فرمود: من درست نمی فهمم مثلا یسبح لله ماف ی السماوات و الارض نسبت به موضوع استخاره خوب است نه بد، مربوط به موضوع دیگری است. ولی معروف و مسلم است كه برای ماندن در قم پس از اصرار عده ای از علمای قم و اهالی و نیز اهالی تهران، بالای سر حضرت معصومه سلام الله علیها استخاره كرده بودند و این آیه آمده بوده است: و اتونی باهلكم اجمعین یعنی «همه اهل و نزدیكان و خواص خود را به نزد من بیاورید».[19].

آیه كریمه كه از زبان حضرت یوسف خطاب به بردارن است تكلیف را كاملا روشن ساخته و آیته درخشانی را بخوبی نوید میداد سعادت، عظمت و مجد اینده را ترسیم می كرد. و چون مردم را از نتیجه ی استخارهخود اطلاع دادند و بنا را بر توقف گذاشتند سرور و شادی، همه را فراگرفت.

و بعد ان بزرگوار خصیصین خود را از اراك به قم فرامی خوانند.

و اینجانب به یاد دارم اولین سالی كه می خواستم برای ماه مبارك رمضان مسافرت تبلیغی بروم در شیراز بودم و قصد بوشهر داشتم با خود گفتم به استادم آیت الله مرحوم اقای سید محمد باقر ایت اللهی معروف به آقای حاج عالم، قدس سره عرض كنم كه نامه ای به روحانی بوشهر بنویسد و سفارشی بكنند و بعد برایم تردید حاصل شد كه از ایشان بخواهم یا نه برای رفع تردید تفال به قرآن كریم زدم این ایه آمد: افغیر الله ابتغی حكما و هو الذی انزل الیكم الكتاب مفصلا...[20].

«آیا من غیر از خدا حاكم و داوری بجویم و حال آنكه او خدائی است كه كتابی را به سوی شما فرستاده كه همه چیز در آن بیان شده است».

[صفحه 66]


صفحه 59، 60، 61، 62، 63، 64، 65، 66.








    1. امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 135 و بحار الانوار، ج 88، ص 225.
    2. شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 65.
    3. شرح عبده، ج 2، ص 45.
    4. لمحات فی الكتاب و الحدیث و المذهب، ص 242 -247.
    5. سوره ی غافر آیه ی 60.
    6. سوره ی فرقان آیه 25.
    7. سوره ی یوسف آیه 67.
    8. سوره ی مائده آیه 23.
    9. سوره ی آل عمران آیه 159.
    10. سوره ی طلاق آیه ی 3.
    11. سوره ی غافر- مومن- آیه ی 44.
    12. سور صافات، آیه 141.
    13. سوره ی آل عمران، آیه 44.
    14. رساله فی الاتسخاره (6 -8).
    15. وقایع الایام محدث قمی، ص 305.
    16. شخصیت شیخ انصاری چاپ قدیم ص 65 چاپ جدید ص 87 و آیه اول آیه 8 از سوره قصص است و خطاب خدا به مادر حضرت موسی است. و ایه دوم آیه 38 سوره ی قصص می باشد كه خطاب به حضرت موسی فرموده است.
    17. سوره ی نحل، آیه 1.
    18. سوره ی انبیاء، آیه 37.
    19. یادداشتهای مرحوم آقای حائری ص 134 و ایه كریمه ایه 29 سوره یوسف است.
    20. سوره ی انعام آیه 114.